من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است
می روم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزادباش
گر چه تو تنها تر از ما می روی آرزو
دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را تلخی بر خوردهای سرد را
سلام بچه ها...
بدبختی من دوباره شروع شد.ازفردا امتحانای نیم ترمم شروع می شه.منم اصلا حال وهوای درسو ندارم.بیخیال خوش باشید
سلام
اگه می شه منو با نام پسران زیبا لینک کنید
سلام
واقعا لذت بردم از شعرت
و ای کاش بفهمند کسانی که نه عشق و نه درد عشق را میفهمند
بای خوش باشید
سلام
اومدم ببینم اپ نکردی
من اپم
بای
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
نیستی کجایی